Gosal society

Tuesday, November 14, 2006

تهران ۲۰ روز دیگر می لرزد


ایجاد زمین لرزه های مصنوعی برای شناسایی گسل های پنهان شهر تهران
يکشنبه ۲۱ آبان ۱٣٨۵ - ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶

خبرگزاری فارس: قرار است تهران تقریبا از ۲۰ روز آینده با زمین لرزه‌های مصنوعی به مدت ٣ ماه بلرزد تا کارشناسان بتوانند در طرحی دیگر، گسل های پنهان شهر تهران را شناسایی و وضعیت آنها را ارزیابی کنند .
با وجود آن که گسل‌های فرعی به تنهایی موجب بروز زلزله نمی‌شوند و تنها با لغزش گسل‌های اصلی امکان فعال شدن دارند اما مسئولان در مدیریت بحران معتقدند که شناخت وضعیت گسلهای پنهان در مدیریت ریسک و کاهش میزان خطرپذیری شهر تهران بسیار موثر است، از اینرو شناسایی گسلهای فرعی شهر تهران (که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تعدادشان کم نیست)، یکی از دغدغه های مسئولان و پژوهشگران مدیریت بحران شده است .
بر اساس اظهارات محسن ابراهیمی معاون مرکز مدیریت بحران شهر تهران قرار است شناخت گسل‌های پنهان شهر تهران با مشارکت شرکت عملیات اکتشاف نفت و پژوهشگاه بین‌المللی مهندسی زلزله (به عنوان مشاور طرح) و همکاری نیروهای انتظامی، راهنمایی و رانندگی و خدمات شهری شهرداری تهران تقریبا از ۲۰ روز آینده آغاز شود .
این زمین لرزه ها که تا عمق ۴ کیلومتری و با طول ٨ کیلومتر ایجاد و اندازه گیری خواهد شد بین ساعت ۴-۱ بامداد به اجرا درخواهد آمد، بدون شک اولین سوالی که به ذهن هر شنونده‌ای خطور می کند این است که آیا این زمین لرزه ها باعث بهم خوردن آرامش شبانه مردم نخواهد شد، آیا خطری ساختمانهای تهران را تهدید نمی کند؟
معاون مرکز مدیریت بحران شهر تهران در پاسخ به این سوالات به خبرنگار اجتماعی فارس می گوید:با توجه به این که امواج توسط دستگاهها از وسط بزرگراهها به مسیرهای تعیین شده ارسال خواهد شد بنابراین گمان نمی کنم اجرای طرح تاثیری در بهم خوردن آرامش شهروندان داشته باشد.ضمن آن که قبل از شروع عملیات اطلاع رسانی لازم انجام خواهد گرفت .
وی در خصوص مسیرهای اجرای پروژه افزود:این طرح در مسیر شمالی-جنوبی از قسمت کوهستانی منطقه یک، حد فاصل درکه و ولنجک آغاز می شود و در منطقه کهریزک و بهشت زهرا ختم می‌شود و در مسیر شرقی- غربی نیز اجرای پروژه از دهکده المپیک شروع و در محدوده پارک سرخه‌حصار پایان می‌یابد .
با وجود آن که مسئولان مدیریت بحران نسبت به رعایت کلیه موارد ایمنی برای جلوگیری از بروز هرگونه خسارت احتمالی به ساختمان‌های اطراف پروژه اطمینان خاطر می‌دهند اما با این وجود شهروندانی که خانه‌های آنها به تلنگری بند است از ویران شدن خانه های کلنگی خود در طول این ٣ ماه می‌ترسند .
حمزه شکیب رییس کمیته ایمنی شورای شهر تهران در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی فارس با اظهاراتش سعی در ایجاد آرامش در شهروندان می کند و می گوید:در صورتی که در اثر این ارتعاشات ملکی دچار خسارت شود مجریان طرح بدون تردید مکلف به پرداخت خسارت هستند.هر چند مجریان به نکاتی ایمنی توجه دارند.بدون شک زمانی که مجریان مشاهده کنند که ساختمانهای محدوده اجرای طرح با خطر جدی مواجه هستند دایره اجرای طرح محدودتر و از میزان ارتعاشات خواهند کاست .
به اعتقاد وی اجرای چنین طرحهایی اجتناب ناپذیر است چرا که محدود گسلهای شهر تهران مشخص نیست و در نقشه ها و اطلاعات موجود وضعیت گسلها به صورت تقریبی شناخته شده است .
مازیار حسینی مدیر مرکز مدیریت بحران شهر تهران نیز با تایید نظر شکیب مبنی بر مشخص نبودن وضعیت دقیق گسل‌های تهران در نقشه تهیه شده توسط سازمان زمین شناسی و عدم پاسخگویی این نقشه به نیازهای تهران، می گوید:به تهیه نقشه ای ۲۰۰۰/۱ یا ۱۰۰۰/۱در مقیاس کار شهری احتیاج داریم. گسل‌های جوان محدوده شهر تهران در طول ۱۰‌هزارسال گذشته فعالیت لرزه‌ای داشته‌اند.به همین دلیل شهر تهران استعداد لرزه‌ خیزی دارد .
بر اساس اظهارات وی نقشه فعلی گسلها از نظر شناسایی و ساز و کار ژرفای تولید لرزه خوب است، اما برای مدیریت بحران مناسب نیست. برای داشتن برنامه و دستورالعمل مشخص نیاز به نقشه های به روز داریم تنها در این صورت می‌توان تشخیص داد چه ساختمان‌هایی روی گسل قرار دارند تا برای بهسازی و مقام‌سازی آن‌ها اقدام کرد.با این مدیریت ریسک، دیگر نقاطی که بر روی گسل قرار دارند به نقطه خطرناک تبدیل نمی شوند‌ .
مدیر مرکز مدیریت بحران شهر تهران در پاسخ به این سوال که بعد از پایان این طرح آزمایشی در خصوص مکانهای خطر چه خواهید کرد، می گوید:مدیریت ریسک برای هرکدام از این گسل‌ها متفاوت است.بر اساس اطلاعاتی که از این طرح بدست خواهد آمد نسبت به نحوه بهسازی، مقاوم‌سازی یا نوسازی ساختمانها برنامه ریزیهای لازم انجام خواهد گرفت و در صورت لزوم کاربری برخی نقاط از طریق پایین آوردن سرانه جمعیت در آن قسمت و یا تبدیل آنها به فضای سبز، تغییر می‌کند .
گفتنی است اجرای این طرح قرار بود اواخر تیرماه امسال و هنگام تعطیلی مدارس به صورت آزمایشی از جبهه جنوبی شهر تهران آغاز و پیش از بازگشایی مدارس (طی ٣ ماه) به پایان برسد اما اجرای این طرح تا به امروز هنوز عملیاتی نشده است .

گزارش از سهیلا فلاحی

Friday, November 10, 2006

برپايی مانور زلزله از سوی کودکان بی سرپرست کرجی

ايسکانيوز ـ
مانور زلزله از سوی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست کرجی برگزار می شود
مدير اداره بهزيستی شهرستان کرج در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس اجتماعی ايسکانيوز در کرج گفت: اولين مانور زلزله کودکان بد سرپرست و بی سرپرست کرجی صبح فردا در مرکز شبانه روزی امام خمينی واقع در شهرک وحدت کرج برگزار می شود. مجتبی بابايی افزود: اين مانور به کمک سازمان آتش نشانی کرج برگزار می شود و در آن سعی شده است تا توانايی کودکان در خصوص مقابله با حوادث احتمالی زلزله افزايش يافته و در مجموع پيشگيری از وقوع خطرات در حادثه ها آموزش داده شود.
نويسنده: دانيالی

Tuesday, November 07, 2006

پنج جزيره درياچه اروميه به خشكی پيوست

براثر كاهش سطح آب درياچهء اروميه پنج جزيره از جزاير ٩‌ گانه اين درياچه به خشكی پيوستند. اين وضعيت برای پارك ملی درياچه اروميه بسيار نگران‌كننده است زيرا با اتصال اين جزاير به خشكی ادامه زيست و زادآوری برخی از پرندگان نادر از جمله فلامينگو و پليكان به مخاطره افتاده است.

سرمايه: براثر كاهش سطح آب درياچهء اروميه پنج جزيره از جزاير ٩‌ گانه اين درياچه به خشكی پيوستند.
اين نكته را كيومرث كلانتری، مديركل حفاظت محيط‌زيست استان آذربايجان غربی می‌گويد و می‌افزايد: «اين وضعيت برای پارك ملی درياچه اروميه بسيار نگران‌كننده است زيرا با اتصال اين جزاير به خشكی ادامه زيست و زادآوری برخی از پرندگان نادر از جمله فلامينگو و پليكان به مخاطره افتاده است و به همين دليل تعداد پرندگانی كه امسال برای زمستان گذرانی به پارك ملی درياچه اروميه مهاجرت می‌كردند به صورت چشم‌گيری كاهش يافته است
او با اشاره به اين‌كه در حال حاضر ٨٠٠ راس قوچ و ميش ارمنی و ٢٠٠ راس گوزن زرد در جزاير اشك و كبودان وجود دارد، ادامه می‌دهد: «زندگی گوزن‌زرد و قوچ و ميش ارمنی ساكن در جزاير اشك و كبودان پارك ملی درياچه اروميه نيز به دليل كمبود علوفه و آب شيرين با مشكل جدی روبه‌رو شده و سازمان محيط‌زيست به دنبال تخليه بخشی از اين گونه‌های جانوری به ديگر زيستگاه‌ها است
به گفتهء او «شوری بيش از حد آب درياچه اروميه بر زندگی آرتميا تنها موجود زنده محيط آبی اين درياچه نيز تاثير گذاشتهء ، شرايط زيست اين آبزی را مختل كرده و تعداد تخم آن را از ٢٠ تا ٣٠ عدد در هر ليتر آب درياچه به يك تا سه تخم كاهش داده است. همچنين تعداد زيادی از اسكله‌ها و شناورهای اين درياچه به ويژه در مناطقی مانند رشكان، گلخانه، كبودان و اشك به دليل كاهش سطح و پسروی آب از كار افتاده‌اند
كلانتری به اين نكته اشاره می‌كندكه «از ٥٧٠ هزار هكتار مساحت درياچه اروميه حدود ١٠٠ هزار هكتار آن به ويژه در مناطق جنوب و شرق و حواشی پست به شوره‌زار تبديل شده و وضعيت اين درياچه را با يك بحران بزرگ مواجه ساخته است. در حال حاضر از تراز حداكثر آب اين درياچه در سال ٧٤ به ميزان پنج متر و ٢٧ سانتی‌متری كاسته شده و اين روند همچنان ادامه دارد به طوری كه پسروی و كاهش سطح آب اين درياچه هر سال بيش‌تر از سال ديگر می‌شود
به عقيدهء او، «كاهش آب اين درياچه باعث بالا رفتن ميزان شوری آب به بيش از ٣٠٠ گرم در هر ليتر شده كه اين امر نيز موجب شده تا بلورهای حجمی از نمك در كف درياچه تشكيل شود اين در حالی است كه ميزان غلظت نمك در آب اين درياچه در شرايط عادی ١٦٠ گرم در ليتر است
درياچه اروميه يكی از ٥٩ ذخيره‌گاه طبيعی محيط‌زيست جهان است كه به دليل طبيعت مناسب برای زيست دايمی و موقت انواع پرندگان كمياب و نادر جهان و زيبايی‌های طبيعی سواحل و جزاير آن از سوی يونسكو به عنوان يك ذخيره‌گاه بيوسفری در جهان شناخته شده است.
اين درياچه با زيبايی‌های طبيعی خود يكی از بزرگ‌ترين معادن املاح جهان به شمار می‌رود كه نزديك به هشت ميليارد مترمكعب انواع نمك‌ها را در خود جای داده است.
درياچه اروميه پس از بحرالميت در فلسطين دومين درياچه شور از نظر سختی آب در جهان محسوب می‌شود و بيستمين درياچه بزرگ جهان است، اين درياچه در بين استان‌های آذربايجان شرقی و غربی واقع شده و مساحت كلی حوزهء آبريز آن ٥١ هزار كيلومتر و حجم كلی آب موجود در آن به مرز ٣٧ ميليارد مترمكعب می‌رسد، طول اين درياچه از شمال به جنوب ١٣٥ كيلومتر،‌عرض آن ١٨ تا ٥٥ كيلومتر و عميق‌ترين نقطهء آن ١٦ متر است.
همچنين مهديه مصطفی‌پورشاد، دبير شبكهء NGO های زيست‌محيطی آذربايجان غربی می‌گويد: «كاهش سطح آب درياچهء اروميه و خشك شدن برخی جزاير آن به عوامل متعددی از جمله عوامل طبيعی مربوط می‌شودبه گفتهء وی«يكی از مهم‌ترين عوامل كاهش سطح آب اين درياچه احداث سد بر روی رودخانه‌های دايمی اطراف درياچهء اروميه است كه در نتيجه آب ورودی به آن با كاهش چشمگيری مواجه شده و سطح آب بسيار پايين آمده است
او با بيان اين‌كه احداث اين سدها بدون ارزيابی زيست‌محيطی صورت گرفته است، می‌افزايد: «هر چند احداث اين سدهای انحرافی باعث بهبود وضعيت رطوبت زمين‌های كشاورزی اطراف و غنی‌سازی محصولات آن ها شده است ولی اين امر به قيمت نابودی درياچهء اروميه صورت گرفته است كه سازمان محيط زيست و دولت هر چه سريع‌تر بايد تدابيری در جهت رفع اين معضل به كار گيرند
به گفتهء مصطفی پورشاد «يكی ديگر از عوامل پايداری درياچهء اروميه احيای تالاب‌های اطراف آن است كه به خاطر عوامل طبيعی و زهكشی توسط سد حسن‌لو خشك شده‌اند. برای احيای اين تالاب‌ها به عنوان مثال تالاب «درگه‌سنگی» (اسيران گلی)،جمعيت زنان مبارزه با آلودگی‌های زيست محيطی اقدام به لايروبی جوی‌های اطراف اين تالاب كرده كه اين امر باعث جاری شدن آب از اين جوی‌ها به سمت تالاب شده است.
اين جوی‌ها پيش از مكانيزه شدن آبياری زمين‌های كشاورزی اطراف مسيری برای هدايت آب رودخانه‌ها به طرف زمين‌های كشاورزی بوده‌اند
او در ادامه می‌گويد: «با احيای اين تالاب و وخيم شدن وضعيت درياچهء اروميه تالاب درگه‌سنگی به اكوسيستم مناسبی برای گياهان و پرندگان مهاجر از جمله فلامينگو تبديل شده است و امسال حضور فلامينگوها در اين تالاب به حدی زياد بود كه دوستداران محيط زيست معتقدند بايد اسم اين تالاب به نگين ارغوانی تغيير يابد
مسوول شبكهء NGO های زيست‌محيطی تاكيد می‌كند: «در صورتی كه تشكل‌های غيردولتی اقدام به احيای ساير تالاب‌های اطراف درياچهء اروميه كنند، وضعيت درياچهء اروميه از شرايط فعلی بسيار بهتر می‌شود و دستگاه‌های دولتی از جمله محيط زيست و سازمان آب منطقه‌ای آذربايجان غربی با آن‌ها همكاری‌های لازم را می‌كنند

بود و نبود ما

چهارشنبه ١٠ آبان١٣٨٥
دكتر علی حصوری
گزارش‌هائی که از وضع عمومی محیط زیست در جهان می‌رسد، همراه آگاهی‌هائی که از وضع محیط در کشور مادر دست است، آینده‌ی ما را با خطری بزرگ که به بود و نبود ما مربوط است و دامن همه‌ی ملت ایران را خواهد گرفت، روبرو می‌کند.در پنجاه سال گذشته که من با آگاهی، مسئله‌ی جغرافیای ایران را در بستگی با تمدن و توسعه دنبال کرده ام، همواره نشانه‌های پسروی و انحطاط را آشکارا در ایران دیده ام. در طول تاریخ، آب برای ما تعیین کننده بوده است. در این پنجاه سال از حجم بارندگی کاسته شده، با از میان رفتن جنگل‌ها و مرغزارها، آب با سرعت بیشتری جریان یافته و خاک مفید را در بسیاری از مناطق شسته است، از آب رودخانه‌ها کاسته شده ودر نتیجه به غلظت آب و آلودگی آن افزوده شده، برخی ازدر یاچه‌ها ، از جمله‌هامون سیستان خشک شده وزندگی مردم یک شهر( زابل) و روستا‌های پیرامون آن را با خطر روبرو کرده است.با انتقال آب رودخانه‌ها به مناطق کم آب، اعتدال زیست محیطی در بسیاری از نقاط، حتی منطقه‌ای مانند بختیاری به هم ریخته و از سطح زیر کشت این استان کاسته شده است. البته در چنین مواردی هنوز در آغاز مسئله قرار داریم و به وخامت آن افزوده خواهد شد. از جمله با استفاده‌ی نادرست از آب‌های رودهای آذربایجان، دریاچه‌ی ارومیه رو به خشکی می‌رود، جزیره‌های آن به خشکی پیوسته و محیط زیست پرندگان مهاجر آن با خطری جدی روبرو شده است. به شوری آب افزوده شده و بخش‌های خشک شده‌ی آن که به نمکزار تبدیل شده همان خطری را برای مردم آذر بایجان پدید آورده که خشکی در یاچه‌ی آرال برای مردم ورارود سوغات آورده است( بیماری‌های بی سابقه و از جمله سرطان با آمار بالا).بی مبالاتی و بی اعتقادی به محیط زیست بسیاری از آب‌های ما را حتی در سرچشمه‌ها آلوده کرده است. چند سال پیش دیدم که ویلا نشینان و روستائیان کلاردشت، زباله‌های خود را در رودخانه می‌ریختند و به این ترتیب آب پاک و کم نظیری را که از دامنه‌های علم کوه می‌آید، تباه و حتی زیانبار می‌کردند. دوستی که همراه من بود، دیدن این وضع را تحمل نکرد و به سرعت آنجا را ترک کرد تا شاهد چنان وضع اسفباری نباشد. این آب را ما تا چند سال پیشتر می‌خوردیم. وقتی در سرچشمه‌ها چنین است در دشت ‌ها و شهرها حساب پاک است.در مناطق خشک، چاه‌های عمیق بی حساب، سفره‌های آب زیر زمینی را پائین‌تر برده و به شوری آب‌های زیر زمینی افزوده است. این چاه‌ها بسیاری از قنات‌ها را از میان برده و مردم ما را از سرمایه‌ای ملی محروم کرده است. خشکی مرغزارها به پرورش دام زیان رسانده است.در ایران سالی بیش از بیست هزار کودک یا مرده به دنیا می‌آیند یا به هنگام تولد می‌میرند. جمعیت بزرگی در ایران از فقر غذائی رنج می‌برد و خط فقر روبه با لا در حرکت است. مدیران جامعه‌ی ما از رئیس جمهور گرفته تا چند تن از بانوان نماینده فرموده اند که بچه دار شوید، روزی را خدا می‌دهد. اما این اشخاص که بایستی دسترسی کافی به اطلاعات داشته باشند از توجه خدا به گرسنگان و درماندگان کشور ما دست کم در دوره‌ی جمهوری اسلامی خبری نداده‌اند. چگونه است که در این مدت، فقر و محرومیت بیشتر شده است؟ من فکر می‌کنم چنین افراد خردمند و آگاهی از توجه خداوند بی نیاز هستند و از نادانی ما- که از رحمت خداوندی بی خبریم- رنج می‌برند. باری وخامت محیط زیست در ایران به حد خطرناکی رسیده است. در کودکی من در تهران هیچگاه در جه‌ی حرارت به سی و پنج نمی‌رسید. ما تمام روزهای تابستان را در باغهای درون شهر تهران- حتی در مرکز و جنوب تهران- بازی می‌کردیم و ناراحت نمی‌شدیم. اینک حرارت به بالای چهل در جه هم می‌رسد. همین را من در مازندران هم دیده ام. در آنجا هم در جه‌ی حرارت تابستانی بالا رفته و از میزان بارندگی کاسته شده است.هم میهنان گرامی! کارزاری بزرگ برای ماندن یا مردن در پیش است. این بلا دامن همه، چه میلیاردر و چه فقیر را خواهد گرفت. دیرو زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. چه باید کرد؟